گل و پروانه
حرفهای بی بهانه
درباره وبلاگ


دلم گرفته از خیلی آدما



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 27726
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
Faraz

 
جمعه 20 مرداد 1391برچسب:آزادی,عشق,پروانه,گل, :: 20:3 :: نويسنده : Faraz

 

گل زیبا به پروانه چنین می گفت:
فرار نکن ببین چقدر سرنوشت ما با یکدیگر فرق دارد! من در جای خود می مانم و تو می روی. نگاه کن ما چقدر به یکدیگر علاقه داریم؟ ما دور از آدم ها زندگی می کنیم. آن قدر به هم شباهت داریم که مردم می گویند هر دوی ما گل هستیم ولی افسوس تو آزادی و من اسیر زمین هستم چه سرنوشت وحشتناکی؟!

چقدر دوست داشتم می توانستم پرواز تو را در آسمان ها با نفس خود عطر آگین کنم ولی تو دور از من از میان گلهای دیگر فرار می کنی و من باید در جای خود بایستم و چرخیدن سایه ام را زیر پاهایم تماشا کنم.
تو می گریزی و باز می گردی و عاقبت به جای دیگر می روی تا بهتر بدرخشی و برای همین است که هر روز صبح تو مرا گریان می بینی!
آه برای این که عشق ما پایدار بماند ای پادشاه من یا تو هم مثل من ریشه بگیر یا مرا هم مثل خودت بال بده!


نظرات شما عزیزان:

کاش یکم بارون بگیره
ساعت20:33---20 مرداد 1391




شمردن بلد نیستمـ . . . دوستــــ داشتن بلدمـ





و گاهے شدهـ . . . یکے را دو بار دوستــــ داشتـ‌ه باشمـ



دو نفر را یکـــ جا (!)





… چه کار مے شود کرد ؟





دوستــــ داشتن بلدم . . . شمردن بلد نیستمـ . . .



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: